دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

:|

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۱، ۰۱:۴۶ ق.ظ
بعد صبحانه ...بعد کلاس فیزیک ....بعد نماز ...بعد ناهار ...بعد سایت ...بعد مدرسه ...هی گرفتمش ... هی گرفتمش .... بعد رفتم راهنمایی نشد بگیرمش ... زار زار ... عر عر ... گریه کردم  ... کلی هم در راه ... !! دلیلش باشد برای دیگر وقتی ...خدایا کمی کمک ... آرامش را می طلبم ... از درگاهت !
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۷
امیر.ن