دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

یوسف

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۴۱ ب.ظ

 

یعقوب نبی هنگامی به یوسف گم گشته اش رسید، که او را در دل قربانی کرده بود ...
قربانی کردنی که چهل سال طول کشید ...


پ.ن: 

در پلهٔ غرور تو دل گر چه بی بهاست

ارزان مده ز دست، که یوسف خریده‌ای

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۸
امیر.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی