دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

سر درد ! برا چی ؟! برا کی ؟!

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۳۰ ب.ظ
آ.خ بهم گفت با داداشم حرف بزن سره کاراش ! گفتم رو چشم ( فقط برا این که ناراحت نشه ، یه ذره نظرش جلب ما بشه ) خیلی بیشتر از آنچه فک می کردم با آریا تند حرف زدم !  خیلی تند ! در حد فوحش شاید ... ولی اون خیلی منطقی گفت حرفات همه درست ... چی کار کنم ؟! نمی دونم کار درستی کردم یا نه ! اصلا به من ربطی داشت یانه ! من می تونم رو این بشر تاثیر بزارم یا نه ! بهش گفتم آدم های اطرافت تحریک میشن با این عکسا و حرفات ! داغون می کنی بقیه رو ! گفت میگی زندگی نکنم ؟! اینا همه دوستای خانوادگی ان ! دل لامصب هم جایی گیر نیست ! آخرش این شد که به هیچ کی رحم نکنه ! از پراویسی سیتینگ استفاده کنه ! ( privacy sitting )  خدایا خودت کمکش کن ! منم کمک کن از دست این سر درد نجات پیدا کنم ! عمو احمد میگه ساعت 11 سر مینی سیتی باش ! میگم  کی ! کجا !؟ ...... و جوابی نمیده عماد به بابا م میگه این ایمیل داره ... ! یه حسی بهم میگه ایمیلم رو تعطیل کنم ! چت خم تعطیل کنم ! حس درستیه ولی ب نظرم بهتره باشه ولی خودمو کنترل کنم ! برا ایمیل از جی میل استفتده کنم ؟!؟! هان ؟!  گند بزنن که نمازمم نخوندم ! برا چی ؟! برا کی ؟! فردا میرم پیش احمدی دانش ! برا دفترچه سلامت ! یعنی فعلا برا این میرم ! می خوام بش بگم نظرمو در مورد آ.خ ! بگم دیگه حرف نزنه از اوون ! البته شاید بگم .... ! من می خوام بشم محرمی ! همین و بس ! درس ! درس ! درس ! همین و بس ! خدایا کمک کن کمک ! تو فقط می تونی کمکم کنی ... !
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۲۳
امیر.ن