دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

نم نم ... ! چیک چیک ... !

جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۱۸ ب.ظ
عید ...عید اسماعیل و ابراهیم بود ... ! همین جوری دور هم به تعدادی از اطرافیان تبریک گفتم ، فک نمی کردم همه گوشی به دست باشن ... ! هنو 5 دیقه نشده بود 80 درصدشون جواب دادن ... ! خیلی جالب بود برام این موضوع ... ! نیت ها که متفاوت باشند همه چیز متفاوت خواهد بود ... ! جا داره از پاورقی ص 17  و کل ص 19 کتاب اجتماعی یاد کنم ... ! باز هم امام صادق درس دیگری داد ... ! به نظرم خیلی دیر است یاد گرفتن این درس ولی باز هم غنیمت محسوب می شود ... ! اونی که گله کرد ... ! خداوکیلی من این قد بد بودم ... ؟! حالا به اندازه 2 هفته یا به  قول خودش 2 هفته و خورده ای یادت نکردم ... ! وخ نبوده خو ... ! تو این دو هفته یاد هیچ کی نکردم ... ! نوشتن هم که ... ! هر چه بود و هرچه نبود من غلط کردم ... ! کار دیگه ای ندارم که ، همیشه من غلط کرده بودم ... ! باران ها را داری ؟! کم نعمتی نیسا ، پرده رو میدی کنار میبینی همه جا خیسه ... کلی حال می کنی ... ! با صدای بارون از خواب پا میشی ... کلی حال می کنی ... ! میری زیر بارون خیس میشی اندکی ... کلی بیشتر حال می کنی ... ! انتقاد هم مانند باران، باید آنقدر نرم باشد تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود … خاک بر سرت امیر ... کلا گفتم ... ! کل دنیا را هم بهت بدهند ... پدرت تنها یک بار با لحن بد باهت رفتار کنه ... همان تمام دنیا روی سرت خراب می شود ... حال فرض کن روزی 2 3 بار دنیا رو سرت خراب شود ... ! سر درد نمی گیری !؟ :(( دلسوزی نمی خواهم ... قدر بدانیم ... ! خدایا ، دوست ____ ! تو باید کاملش کنی ... ! با امید کامل کردن تو ، این هفته را هم شروع می کنم ... ! مثل همیشه ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۰۵
امیر.ن