دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

نمی برد با وجود خستگی خوابم ... !

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ
مختصر می گم می رم می خوابم ... ! خدایا شکرت ... ! کمک بیشتر ... ! حتی یه نمور ... !
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۱۸
امیر.ن