دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

امام ... !‌

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۰۹ ب.ظ
خدایا گفته بودم منتظرم ...! امروز بعد نماز ظهر ....کمی دستکاری کردی دیگه ...! همین می شه .... ! هر روز یک گروه واسطه است تا برسم ... ! من کمک میخواهم... ! ابتدایش دیگران...! بعد خودم ... ! رسما سرده ...! هوای را بگذار کنار ...! رنگ درختان را هم .... !‌ رابطه هارا بچسب ...! دردم ز ان جاست که خودم به این سرما پا دادم .... !‌سیر که به پیاز می گه بو میدی همین میشه .... ! خلاصه حرف نزن ... ! تا زمانی که نیایی و مرا راضی نکنی من سر حرفم هستم... ! تو صفت مالکیت  "شان" داری .... !مثل همیشه ، از همان که می ترسیدم اتفاق افتاد ... حداقل در صدی ... ! از جهاتی خوش حالم که یکی پیدا شد آقا باش بگرده و از جهاتی ناراحتم که چرا من در مقابل ان دو باید باشم و  راچنمایجرعیتشستمنی !‌ :((((((((((((((((((((((((((((((((((( خدایا این چه حکمت است ؟!؟!؟! شکر ... !پ.ن :تا سوءتفاهم نشود ،  مرحمت بنمویید و خودتان را به من بشناسانید ! کما این که من با اساس کار مخالفم ... !‌
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۸
امیر.ن