دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

بی خدایی

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۷ ب.ظ
مرا به خود برسان و هرچه خواهی کن ... !هرچه خواهی کن و مرا به خود برسان ... !من طاقت دوری ندارم خدااااااا ... ! :(((((
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۴
امیر.ن