دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

به قول بابابزرگ : تییاتر

شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۰ ب.ظ
یه وختا اینقد آدم زندگی ایش غمناک میشه که دوس داره یکی یوهو بگه....کاااااات.... عالی بود عالی... خسته نباشین بچه ها... واسه امروز بسه!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۴
امیر.ن