Just یه کوچولو ، secours
سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۴۸ ب.ظ
باز هم امیری که در بین اسمان و زمین گیر کرده ... ! باز هم امیری که در دیوار افکار فرو رفته ... ! و اما تو را چه شود خدا ؟! من یکی به شخصه از منتظرانم ... ! در همین باب یکی ز صد و یکی برگشت گفت چرا چون باشی ... ؟! یه نگاه له وار بهش کردم گفتم خودمم نمی دونم چه مه ... ! زان هنگام بود که امیر فرو رفته در دیوار یادم امد و پسش قصه ی آب شور بسیار دیده ی " بی کسی " ... ! تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت اوهمه گویند و یکی گفته نیاید ز هزاردرد پنهان به تو گویم که خداوند منییا نگویم که تو خود مطلعی بر اسرار بگم یا نگم ؟! :(( یک فاینال در پیش است ، یک هزار آزمون ! کمک کن خدا
۹۱/۰۹/۰۷
هر وقت دیدی برات مهم شد که اووووووووووو 50 نفر بازدید کردن! اونروز ه که باس در وبلاگ و گل بگیری بری دنبال بازیت... هوسه... مثل بقیه زندگی... می نویسی برای جلب نظر دیگران... دس داری برای دیگران... قهر می کنی برای دیگران... مهربانی برای دیگران... حتی دینداری و بی دینی برای دگران!! مردشور دیگران را ببرند پسرکم...!!!