تپش کجا و لرزش کجا ... ؟!
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۴۴ ب.ظ
گاهی اوقات قلبم نمی تپد ، می لرزد ... ! امروز صبح ... ! شب قبل با آن کوچک ولی بزرگ ... ! امروز عصر ... ! امروز صب با اون اتفاقی که افتاد واقعا شکستم ... ! تا به حال این گونه نبود حسم ... ! خدایا ؟! چنین است رسم همگان ... !؟ نمی خواهم نا شکری کنم ... ! ازت کمک می خواهم سر این قضیه ... ! فقط می توان به تو بگویم ... ! فقط تو می توانی ... ! دیشب بارون می امد ... ! آقام بود ... ! یاد اون شب افتادم ... ! :(( :)) ینی می خواستم سر مو بکوبم تو دیوار ... ! من گناهم چیه ؟! چه گناهی کردم که این جوری با من برخورد می کنه ؟! یاد حرف ای بهرامیان افتادم ... ! باج ... !دلم می خواهد به فرشته بگویم ... ! روم نمی شه ... ! البته به این که می تونه کمک کنه شک دارم .... ! می خوای این یک ی را هم بگیری مثل بقیه شان ؟! هر طور خودت می دانی ... ! حس می کنم بزرگتر از این ها را از من جدا کرده ای ... ! ولی خب بازم سخته ... ! کندن ...! گل گرفتن ... ! درد دارد ... !
۹۱/۰۹/۲۲