دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

توکل

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ
برگشته میگه : سیستم تربیتی ه محبته دیگه ... جذابه ... ! فک کن ... این آقا محبت رو هم می فهمه ... همچنین جذابیت ... ! از جملاتی دیگری که بسیار می شنوم از ایشان : مفتی کوفتی میشه ... ! یه واقیعت تلخه تقریبا  ... ! مطمئن نیستم ... ! ولی به این جمله اعتماد دارم اندکی ... ! یادمه ... ! همش می ترسیدم از چنین روزی ... ! به محمدمان گفته بودم فکر کنم ... !  گفته بودم روزی اتفاق می افتد ... ! :(( خدایا همه جا به لجن کشیده شده ... ! لحن خیلی بدی ب کار می برم چون واقعا یه همچین حسی دارم ... ! بین آدم بزرگ ها ، اگر می شد یکدیگر را می خوردند ... ! سر این کاغذ کوفتی  که ارزش پیدا کرده در بین مردم و شده یک هدف هر کاری می کنند ... !  هر شب و هر شب بحث ... ! خدایا قرار گذاشتیم ... اماما قرار گذاشتیم ... ! قرار گذاشتیم کمک کنی او را ... ! عوض کنی احوالاتش را ... ! همین جمع کوچکِ کلاس زبان ... ! به لجن کشیده شده اند ... ! میشه فهمید در مدرسه هاشون نیز چه خبره ... ! سردرد می گیرم ... ! سردرد می گیرم وقتی می بینیم مفیدی ای رو که به تباهی سوق داده می شود ... ! این چه رسم است خدا ؟ چرا ؟ چرا این گونه بازی هارا را انداخته ای ؟ :( (  آتشی نمى سوزاند ابراهیم راو دریایى غرق نمی کند موسى راکودکی، مادرش او را به دست موجهاى نیل می سپاردتا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَشدیگری را برادرانش به چاه مى اندازندسر از خانه ی عزیز مصر درمی آوردمکر زلیخا زندانیش می کنداما عاقبت بر تخت ملک می نشینداز این قصص قرآنى هنوز هم نیاموختی ؟!!که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشندو خدا نخواهدنمی تواننداو که یگانه تکیه گاه من و توست !پسبه "تدبیرش" اعتماد کنبه حکمتش دل بسپاربه او توکل کن
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۸
امیر.ن