دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب

خر یا خرما ؟! مسئله این است ... !

شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۳۳ ب.ظ
:(( ....در همین حد ... ! .نگاه هایی که عذاب میدهند مرا ... ! . نگاه هایی که از هزاران دعوا بدتر است ... ! .درد دارد ... ! هم خر می خواهم هم خرما ... ! خودم هم نمی دانم چ می خواهم ...  !* _ نیومده ؟! _ نه _ اون یکی هم نیومده ؟! _ نه _ پس با هم رفتن استادیوم  ... ! آخه خدا ... ! چرا ؟! این چگونه رسم است ؟! کاش کسی می توانست با خبرش کند که کجاست .. ! کسی باشد که دستش را بگیرد ... ! * _تو می ای من آرامش بهم دست میده ... !!!!!!!!!!  نه فقط برا این که کارامو میکنی ها ... ! * چرا وقتی آدم ناراحته واقعا قلبش سنگینی می کنه ؟! انگار واقعا دلش پره ... !!!!!!!!!!* پاک پاک پاک پاک ... ! پاکی که ناراحت است ... ! پاکی اعصابش خورد است ... ! پاکی که اگر کمی حرف بزنی گریه می کند ... !  همین هایش را دوست دارم ...  !همین هایش روز اول در تابستان ، اذیتم کرد ... ! * دلم تنگ شده برایتان ... ! آری ... ! بعید می دانم یک هفته بیشتر شده باشد ...  ! ولی ... ! نمی دانم شما هم همین گونه هستید گران ؟! شما هم به من فکر می کنید ؟! حداقل کمی ؟! حداقل یک لحظه ... !  خودم و متقاعد کنم که منم هستم براتون ؟! جواب بدین ... ! یکی جواب بده ... ! :(( * نمی خواهم فراموشش کنم ... ! به هیچ وجه ... ! نوزه هم سشدو رمدا ... ! مث این الاق ها ... ! :(( :))
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۰۷
امیر.ن

نظرات (۱)

:(:)
لایک