مرگ ... ! در کنار او ... !
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۵:۰۶ ب.ظ
- امیر کلا نامید شدم ... ! دی شب یه خوابی دیدم ... ! - جونه من ؟! چه خوابی ؟! ( با حالت مسخره ) - خواب دیدم یه ون ... ! فقط یه نفر جا داشت ... ! - ( من یه جوریم شد ... ) - ادامه می ده : داشتم می شستم تو ون ، گفتم آقا من یه چیزی جا گذاشتم ... ! برم بیارم ... ! رفتم ... ! بعد که امدم دیگه نبود ... ! - ( گریه ام گرفته بود خدا ... ! سرم و انداختم پایین ... ! نمی خواستم نامید تر از نامید بشه ... ! نمی خواستم ببینه که منم تحت تاثیر خوابش قرار گرفتم ... ) :- من در حالی که سرم پایین بود : خب تو چرا حالا این جوری برداشت می کنی ... ! اصلا چرا همین جوری تعبیر می کنی واسه خودت ؟! - ( سکوت کرد و هیچ نگفت ... ! در خودش رفت و من مُردم .... ! ) خدایییییییییییااااا ... ! می خوای بکشیم راه بهتر هست ... ! چه حکمتیه ؟! دلم می خواد بزنم زیر گریه ... ! فک کن ... ! تو ابن همه ... ! چرا این اینجوری شد ... ! چرا این و اذیت می کنی ؟! البته به من باشه می گم رحمته ... ! می گم خودت نمیدی ... ! به جاشم جبران می کنی ... ! ولی به او چگونه بفهمان من ... ! من ِ مرده ؟! من مرده چگونه بفهمانم به او خدااااااااااااا .... ! ؟! :(( این دو فرشته ... ! امرو کنار هم بودند ... ! یه چی تو مایه های دیوار بین شون بود ... ! هنوز هم نمی فهمم علت این بازی هایشان را ... ! چرا با هم بازی می کنید فرشتگان ... !؟ نه این مثه اون پبدا می کنه نه اون مثه این ... ! مثل همیشه ؟! که چی ؟! چرا خو ؟!من هنوز هم سر خر یا خرما شک دارم ... ! میانه می روم ... ! دیگران را هم بالا می کشم ... ! تا جایی که بشود ... ! از تو کمک می خواهم ... ! و تو را شاکرم ... ! گرچه ناتوانم در این موضوع ... ! :| اصلا دوست ندارم اعداد مغرورم کنند ... ! یه گند کشیده شدهی واقعی می شوم حداقل برای خودم اگر غرور ورم دارد ... ! کمک کن ... یادتون باشه از امدن یکی تو زندگیتون ذوق مرگ نشین تا وقتی که تنهاتون گذاشت و رفت دق مرگ نشین ... ! کاشکی یکی زود تر می گف بهم ... مذهبیمان می گوید شبیه او بود این حرکتت ... ! بزرگ ولی کوچک می گوید هر روز با او صحبت می کنم ... ! سر کلاس زبان فارسی هم که فقط به امید نامیدیِ او می روم ... ! استاتوس گذاشته : I believe in everything happen for reason .... ! گاه گاه می ایستم و در آیینه ی رسوایی می نگرم به خودم ... ! خنده ام می گیرد که چرا اینقدر شیفته است این عکسِ در ایینه ... ! شیفته ی پوچ ... ! شیفته ی تهی ... ! شیفته ی یک توهم ... ! و اآن نیستی این است : من هم برای او هستم ... ! باج دارد ... ! هر چیزی باج دارد ... ! وقتی چرخی می زنم در بین عکس ها می فهمم باج چیست ... ! من باج بده نیستم ولی زجر می کشم ... ! درست یا نادرست ؟!
۹۱/۱۱/۰۹