دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

دفتر هذیان تب عشق

بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چها بر دل بیمار گذشت

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
برگرد خاک می گشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم
ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

بایگانی
آخرین مطالب
خواستی بکشیم روزی دوبار از کنارم فقط رد شو ... ! مث همین روز ها که رد می شوی و تنها سرت را پایین می اندازی ... ! تنها عبورکن ... ! . ...ممنونم ازت تقریبا ... ! من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلا ... ! تو نشنیده گرفتی هرچی که شنیدی از من ... ! بود و نبودم انگار فرقی واست نداره ... ! این همه بی خیالd ........
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۳
امیر.ن